دوره سیر اندیشه بشری سال۱۴۰۰{ جلسه شانزدهم }

بسم الله الرحمن الرحیم 
دوره سیر اندیشه بشری سال 1400 شماره شانزدهم 

یعنی می گوید انسان تا یک جایی می تواند کار انجام دهد، بعد از آن دیگر دست تو نیست اینکه دریچه آئورت بخواهد باز و بسته شود از تو اجازه نمی گیرد یا اینکه قلبت بزند از تو اجازه نمی گیرد
اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک خودکار، کار می کنند
وقتی همه این مسائل را بررسی می کنیم می فهمیم که اسپینوزا بیشتر معتقد به جبر بود.
اسپینوزا معتقد بود که تمایلات انسانی مثل شهرت طلبی و طمع، ما را از دست یافتن به سعادت و خلوص دور می کند

 


جان لاک؛ این داشمند انگلیسی متعلق به قرن ۱۷ بود که معروف به قرن خردگرایی شد
ولی قرن ۱۸ اینطور بود که میگفتند تنها معرفت، از طریق تجربه به دست می آید.
تا زمانی که تجربه ای نباشد معرفتی هم نیست.
این دیدگاه، معروف به تجربه گرایی شد و از همین جا کم کم علم زدگی آغاز شد و بحث تجربه گرایی شروع شد.
درواقع بحث ماده گرایی آغاز شد. 
یعنی اینکه تا زمانی چیزی طول
، عرض، ارتفاع، رنگ و حجم جرم و شکل نداشته باشد  و قابل سنجش نباشد، وجود ندارد یعنی می گفتند باید همه چیز را تجربه کرد تا بگوئیم هست.
و مهم ترین تجربه گراها؛ جان لاک، هیوم، بارلکی بودن که انگلیسی بودند
تجربه گرایی کلا از لهستان اتفاق افتاد
لاک می گفت ما هیچ تصور فکری از جهان نداریم.
انسان پیش از درک واقعی هر پدیده، نسبت به آن بی اطلاع است.
و این برخلاف حرف افلاطون بود که درمورد مُثُل گفته بود
یعنی تا وقتی که مثلا ماژیک را تجربه نکرده باشد از کجا بداند ماژیک است.
وقتی ما درمورد پدیده هایی مثل خدا، ابدیت، و روح صحبت می کنیم، عقل ما در فضای تهی شناور است.
زیرا  تاکنون کسی این ها را به تجربه در نیاورده است.
یعنی پدیده ها تا به مرحله تجربه و سنجش در نیاید وجود ندارد .

<< درست ترین حرفی که علم تجربی می تواند درمورد خدا، روح و ابدیت و... بزند چیست؟ 
بگوید نمی دانم
، نه اینکه که بگوید نیست . 
زیرا خیلی از چیز های دیگر مثل عقل
، غم، محبت، درد و شادی و ... را علم پذیرفته و می گوید هست .
بنابر این درمورد خدا هم این گونه است.
یعنی از اثر، پی به موثر بردن.
مخلوق ما را هدایت می کند به سمت خالق . 
به نظر لاک
، ذهن ما مثل یک تخته سیاه می ماند؛ تا وقتی معلم نیامده چیزی روی آن نوشته نشده و خالی است و وقتی معلم می آید تازه شروع می کند به نوشتن و معلم می شود تجربه
به نظر لاک، ما دو نوع کیفیت داریم.

یکی کیفیت نخستین است مثل : بعد، وزن، شکل، حرکت، تعداد و جرم و دیگری کیفیت دومین است مثل رنگ، بو، مزه.

که دومین ها با توجه به نخستین ها معنی پیدا می کنند. 
یعنی هر شی باید چهارچوبش مشخص شود
.
بعد رنگ و بو و مزه اش مشخص شود.
کیفیت نخستین برای همه یکسان است‌.
هرچه را که می بینی جرم دارد، وزن دارد، شکل دارد، حرکت دارد ولی دومین ها این طور نیستند
مثال: 
دوستم هر پرتقالی را می خورد می گوید ترش است
.
ولی من همان را می خورم و به نظرم شیرین است‌.
به نظر دوستم قرمز رنگ فوق العاده ای است ولی من اصلا خوشم نمی آید، ولی جدای از همه این ها، همه معتقد هستند پرتقال گرد است .
طبق گفته لاک، کیفیت های نخستین برای همه یکی هستند ولی دومین ها نیستند.
یعنی اولین ها برای همه ثابت هستند.
تا الان کسی نیامده بگود خوشید مربع است‌.
ولی یکی می گوید: هوا چقدر داغ است!در صورتی که برای دیگری خوشایند است.
پس نتیجه می گیریم که نخستین ها برای همه یکسانند ولی دومین ها برای هرکس مخصوص خودش است.
به نظر لاک، خدا وجود دارد و این موضوع با عقل انسان مطابقت دارد
لاک معتقد بود که باید قدرت بین نهادهای مختلف کشور تقسیم بندی شود
لاک؛ جزو اولین کسانی بود که این چیزها را مطرح کرد و چیزی که امروزه تحت عنوان قوه مقننه، مجریه و قضاییه داریم تقریبا از لاک شروع شد.
چون لاک معتقد بود که نباید قدرت دست یک  نفر باشد و در نهاد های مختلف باید پخش شود

نفر بعدی آقای دیوید هیوم متعلق به قرن ۱۷۱۱ تا ۱۷۷۶ بود.
در زمان هیوم این تصور بین مردم به شدت رواج داشت که فرشته وجود دارد و به شکل مردی است که بال دارد و در نقاشی هایشان
، حرف هایشان فرشته را اینطور تصور می کردند
هیوم گفت چنین چیزی وجود ندارد و لازم است تمام تصورات و تفکرات انسان ها دوباره ویرایش شود
به نظر هیوم باید تمام تفکرات ماورائ الطبیعت را انداخت دور. 
مثلا به هیوم می گفتند فرشته
؛ ولی او می گفت فرشته یعنی چه ؟؟؟
به چه درد می خورد؟
بگویید من الان چه کار کنم که بتوانم این فلز را از معدن استخراج کنم ؟
من الان باید به فکر تولید بنزین باشم.
هیوم مسیحی نبود، ولی بی دین هم نبود و پیرو فرقه ای بود به نام لا ادری
هنگام مرگ از هیوم پرسیدند که آیا جهان بعد از مرگ را قبول دارد؟


مدرس :  استادآقای داوود آموسنی 
                  daneshofahm@
                   مکانی برای مطالعه و اندیشه

یادداشت سردبیر

@daneshofahm

ما را دنبال کنید