دوره سیر اندیشه بشری سال۱۴۰۰{ جلسه چهاردهم }

بسم الله الرحمن الرحیم 
دوره سیر اندیشه بشری سال 1400 شماره چهاردهم 


این ها با اینکه فیلسوف بودند از مهم ترین گرایشهای آن ها ریاضی بود.

 



وقتی اسپینوزا از اخلاق صحبت می‌کرد منظورش هنر و سبک زندگی بود.
او می گفت اگر اینطوری زندگی کنید بهتر است. 

اسپینوزا بر خلاف دکارت که بین جسم و نفس تمایز قائل بود، کل طبیعت و حجیات را یک جوهر واحد می دانست.
یعنی می گفت هیچ تفاوتی بین جسم و روح نیست همه یک چیز است و منشاء همه آنها یکی است و  همه بر می گردد به خدا. 

اسپینوزا می گفت همه چیز در طبیعت قرار دارد.
پرسیده شد یعنی ما از خودمان اختیاری نداریم ؟

اسپینوزا گفت:

تو اختیار داری انگشتت را حرکت بدهی یا ندهی ولی وقتی حرکت دادی این انگشت بر اساس طبیعت خودش حرکت می کند، یعنی برایش قانون گذاشته.
در واقع حرفی که اسپینوزا می‌زند.
این را می گوید :

لا جبر و لا تفویض بل امر بین الامرین.
یعنی تو نه مختار کاملی، نه مجبور کامل.

می توانی انگشتت را حرکت بدهی اختیار با خودت است، ولی نوع حرکت با تو نیست، نوع حرکت آن چیزی است که در طبیعت گذاشته شده است، تو مختاری ولی براساس قوانینی که در طبیعت گذاشته شده.
خارج از قانون طبیعت نمی توانی کار انجام دهی یعنی انگشتت را می توانی حرکت دهی ولی انگشتت نمی تواند بپرد و در اتاق دور بزند. 
او می گفت خداوند خیمه شب باز نیست که از پشت صحنه نخ ها را  بکشد و عروسک ها را حرکت بدهد .

<<  سریالی که در سال ۲۰۱۹ در آمریکا کلید خورد و هنوز هم در حال ساخته شدن هست و فصل چهارم هم هست.
در آن سریال دقیقا چنین چیزی مطرح شد دنیا به شکل یک نمایش خیمه شب بازی در نظر گرفته شده و کسانی که در راس افراد را آن پائین هدایت می کردند و آن هایی که پائین بودند فکر می کردند که خودشان دارند کار انجام می دهند و اختیار با خودشان است در صورتی که نخ از جای دیگر کشیده می شد و تمام سعیشان را کردند که در این سریال بگویند عالم مثل یک خیمه شب بازی است کسانی هستند که این نخ ها را می کشند و خدایی وجود ندارد و اگر هم داشته باشد دارد خیمه شب بازی می کند و ما هیچ دخالتی در آن نداریم

اولین چیزی که ما با آن مواجه هستیم بدیهیات و وجدانیات است که کلا به فطریات مربوط است.
در بحث فلسفه هر شخصی اگر به خودش مراجعه کند می فهمد این حرف اساسا غلط است.
مثلا در ماژیک را من باز می کنم، ولی آن ها می گویند فکر می کنی که تو باز کردی، تو دخالتی نداری.

مشخص است که چرند می گویند در واقع ما می بینیم و می دانیم که در ماژیک را خودمان باز کردیم و می بندیم و این جزء بدیهیات است. >>

در مجموع مشخص است که اسپینوزا بیشتر به سمت جبر پیش می رفت تا تفویض.
و مطرح می کرد آیا عروس دامادی که پیش  هم هستند خودشان همدیگر را انتخاب کردند که کنار هم باشند
؟
آن شیر آفریقایی خودش انتخاب کرده که درنده باشد؟ 

<<  تمام نظریات علمی و فلسفی بلا استثناء ره آورد نوع تفکرات همان زمان است.
و یکی از دلایلی که می گوئیم باید برویم دنبال دین همین است‌‌.
زیرا دین وابسته به هیچ فرهنگی نیست، دین منطقه ای نیست، بنابراین خداوند به پیامبر ص می‌فرماید :
من تو را برگزیدم برای تمام دنیا؛ اگرچه فرهنگشان فرق کند، فرهنگ عرف است، عرف یعنی چیز هایی که در بین مردم رایج و شناخته شده است و این الزاما درست نیست.
یعنی یک زمانی در بین مردم عرف می شود که شرع نمی پذیرد مثل ربا و شراب. 
بحث ربا در عالم پذیرفته است و حرفی روی آن نیست
.
ولی دین می گوید خداوند خرید و فروش را حلال کرده.
در بحث شراب و نوشیدنی های الکلی دنیا آن را پذیرفته اندو همه جا رایج است یعنی عقلا آن را پذیرفته اند؛ در حالی که خداوند می فرماید حق ندارید به آن نزدیک شوید چون پلید است، پست است و نجس است.
پس دلایلی ندارد که چون عرف است شرع هم آن را قبول کند>>

نوزادی که به دنیا می آید گریه می کند و می مکد یعنی با آگاهی این کار را کرد ؟

مدرس :  استادآقای داوود آموسنی 
                  daneshofahm@
                   مکانی برای مطالعه و اندیشه

یادداشت سردبیر

@daneshofahm

ما را دنبال کنید