دوره سیر اندیشه بشری سال۱۴۰۰{ جلسه پانزدهم }

بسم الله الرحمن الرحیم 
دوره سیر اندیشه بشری سال 1400 شماره پانزدهم
امروزه به سئوال اسپینوزا جواب داده شده و می گویند این بازتاب یا رفلکس است و ربطی به جبر و اختیار ندارد و غریزی هستند.
بازتابها خاصیت حفظ نوع وگونه ها را  دارند.

جبر زمانی اتفاق می افتد که شما انتخاب داشته باشید ولی شما را منع کنند.
ولی اگر به آن بچه اختیار هم داده شود؛ نمی تواند کار دیگری بکند؛ پس می شود غریزه.


اسپینوزا گفت 
ما تابع قوانین حاکم بر طبیعت هستیم و در پشت پرده کارهایی که انجام می دهیم علت هایی نهفته است و ما نمی توانیم آن علت ها را پیدا کنیم.
یعنی نمی‌توانیم درک کنیم؛ پس محکوم به طبیعت هستیم.
باز هم حرف جبر را زد
دو تا درخت یکی را در جایی نامناسب کاشتند و دیگری را در جایی دیگر که از هر جهت مناسب است از نظر نور، دما، خاک و کود و ... 
به نظر اسپینوزا این درخت می تواند از این امکانات استفاده کند و میوه بیاورد؛ ولی چون برایش برنامه ریزی کردند که سیب بیاورد هرگز نمی تواند هلو بیاورد. 
سئوال

جدا از بحث جبر و اختیار آیا واقعا این عقلانی است یا لزومی دارد که این درخت سیب هلو بیاورد ؟
یا اینکه انسان بتواند نوزاد فیل به دنیا بیاورد؟
آخر این چه ربطی به جبر و اختیار دارد؟
یک سری قوانین و اصول منجر به یک سری اتفاقات می شود.
این دیگر نه ربطی به جبر دارد نه ربطی به اختیار.
درواقع این همان است که فرض سئوال متضمن تناقض است.
یعنی درحالی که این موجود انسان است ، انسان به دنیا بیاورد و از طرفی می گوید فیل باشد که فیل به دنیا بیاورد؛  بالاخره این موجود چیست؟

فیل است یا انسان؟
این بحث اختیار و جبر نیست و بحث عقلانی است و این آن چیزی است که در علم منطق بهش مغالطه می گویند.
یعنی چیزی را می گویی که با فرض جور در نمی آید
اسپینوزا می گفت برای ما هم همینطور است.
ما هم مجبوریم و خیلی وقت ها جبر اجتماع، جبر تاریخ، جبر خانواده یا جبر روانی باعث می شود روی رفتار ما اثر بگذارند.

<< در کتاب جاذبه و دافعه اثر شهید مطهری ره آمده که حضرت علی علیه السلام  تحت تاثیر هیچ جبری قرار نگرفته.

به او گفتند بیعت کن با ابوبکر؛ او گفت نه و سر همین قضیه درب خانه اش را آتش زدند و پهلوی همسرش را شکستند و دست علی ع را بستند و کشیدند
از طرفی وقتی خلیفه شد به ایشان گفتند بر اساس کتاب خدا
، سنت نبوی و سیره شیخین عمل کن؛ که حضرت فرمود: این کار را نمی کنم
به همین راحتی هم نیست که آدم تحت تاثیر جبر جامعه قرار نگیرد
، ولی می شود.
مثل خریدن گوشی برای بچه ها؛ که نباید گفت من تحت تاثیر جامعه قرار گرفتم و برای فرزندم گوشی خریدم.
مگر جامعه می تواند تو را تحت تاثیر قرار دهد ؟ 
اگر چنین بود امام حسین ع تحت تاثیر جبر تاریخ و جبر روانی و جبر جامعه که حضرت را تحت فشار قرار داده بودند تسلیم می شد. 
علی علیه السلام به عنوان اول شخص عالم اثبات کرد که تا وقتی خود شخص نخواهد و اراده نکند هیچ جبری روی آن اثر گذار نیست.
 
مثالی درمورد جبر تاریخی
آن جریانات تاریخی که پیش می‌آید، به مردم تحمیل می کند که به جای این که بعد از پیامبر ص قاعدتا علی ع باید بر مصدر حکومت قرار می گرفت ولی ابوبکر حاکم شد.
این جبر را تاریخ بر مردم غالب کرد
؛ در واقع این یک جریان تاریخی بود که بر مردم غالب شد.
که بعد از ابوبکر اتفاق عمر و بعد از آن عثمان.
همه این ها یک جریانی بود که در تاریخ افتاد و انگار مردم چاره ای نداشتند.
اما این باز هم غلط است.
یعنی مردم می توانستند مخالفت کنند و بگویند که ما دیدیم که پیامبر دست علی علیه السلام را به عنوان جانشین در غدیر بلند کرد.
انسان هایی مثل سلمان، ابوذر و ... این مدال افتخار بر سینه شان قرار گرفت که تحت تاثیر جبر تاریخ قرار نگرفتند.
وخیلی هم به آن ها سخت گذشت.
در جامعه امروزی که دین اسلام وارد شده و به ما رسیده، می شود یک جبر تاریخی؛ ولی الان دیگر کسی مجبور نیست آن را بپذیرد.
به همین خاطر امروزه با توضیح اصول عقاید، سعی می شود که پذیرش دین اسلام تحت تاثیر جبر نباشد، بلکه تحت تاثیر معرفت و آگاهی و شناخت باشد
به همین ترتیب انقلابی که در کشور ما یا کشور های دیگر مثل فرانسه، روسیه صورت گرفته می شود، یک جبر تاریخی است.
کلا انقلاب می شود جبر تاریخی
در حال حاضر مگر در کشور ما همه انقلاب را قبول دارند
؟ 
اشخاصی هستند که به همه از بالا تا پایین مملکت فحش می دهند.
بنابر این شخص می تواند تحت تاثیر آن جبر قرار نگیرد.
از لحاظ پذیرفتن، ولی از لحاظ اداری، کاری از دستش بر نمی آید.
به نظر اسپینوزا تنها یک چیز علت قائم به ذات دارد و تغییری در آن ایجاد نمی شود.
علت قائم به ذات تنها واجب الوجود است.
چون همه علل قائم به غیر هستند.
فقط یک موجود است که تنهای، تنهای، تنهاست و قائم به ذات خودش است نه قائم به ذات دیگری.  
و آن هم
خداست.
کاملا این نظر اسپینوزا دلیل منطقی و درست هم است
اسپینوزا می گفت انسان می‌تواند برای رسیدن به آزادی تلاش کند و خود را از بند اجبار بیرونی رها سازد؛ ولی نمی تواند به اختیار دست یابد.
آنچه بر بدن ما می گذرد به طور کامل در اختیار ما نیست؛ زیرا بدن ما وجهی از حالت جسم است .


مدرس :  استادآقای داوود آموسنی 
                  daneshofahm@
                   مکانی برای مطالعه و اندیشه

یادداشت سردبیر

@daneshofahm

ما را دنبال کنید